سرش را پایین انداخت. پلک هایش را با دو انگشت شست و سبابه دست راست فشرد. نفس عمیقی کشید. بوی رنگ تازه دیوارها از بینی تا مغزش خزید. سرش را که بلند کرد، نزدیک ترین کاشی را دید. با خط ثلث نوشته بود:« یا من له الاسماء الحسنی». سرش را کج کرد. مسیر پیچش… بیشتر »